نقش انیمه در تبلیغ همجنسگرایی
-انیمه چطور ذهنیت افراد را نسبت به همجنسگرایی تغییر میدهد؟
-انیمهها چگونه به ابزاری برای ترویج همجنسگرایی تبدیل میشوند؟
-افراد مخالف همجنسگرایی چطور تحت تاثیر انیمهها به مدافعین همجنسبازی تبدیل میشوند؟
-آیا مخاطبان انیمههای همجنسگرایانه دچار انحرافاند؟
-درباره همجنسگرایی ژنتیکی چه میدانید؟
-و...
🌹بسم الله الرّحمن الرّحیم 🌹
🔷️🔸️مقدمه
"انیمه"، موضوعی دوستداشتنی برای نوجوانان امروزی و خاطرهای برای نسل های قدیم.
لفظ انیمه از انیمیشن گرفته شده و در جهان امروز به انیمیشن های تولید ژاپن اطلاق میشود.(گرچه برخی انیمیشنهای تولید سایر کشورهای آسیای شرقی، نظیر چین نیز عموماً انیمه خطاب میشوند اما اصلیّت انیمه مربوط به کشور ژاپن است.)
انیمهها به سبب موضوع متفاوت و سبک طراحی خاص خود در سطح جهانی و میان گروه سنی نوجوان بسیار محبوب واقع شدهاند و طی دهههای اخیر صنعت رو به رشدی را برای حوزهی رسانهای ژاپن رقم زدهاند.
مسلماً انیمه نیز همانند هر رسانهی دیگری علاوه بر کارکردهای صحیح و مفید، از سوی برخی برای اهداف منفی هم مورد استفاده قرار میگیرد؛ یا به عبارتی، این سکه روی دیگری هم دارد. یکی از این هدفها -که در این مطلب بدان میپردازیم- ترویج و عادیسازی برخی انحرافات میان نوجوانان است.
⚠️ توجه: بسیاری از مباحثی که در دنیای امروز وجود دارد به اشکال گوناگونی میتواند مورد استفاده قرار گیرد؛ لذا مسلماً اصل انیمه چیز بدی نیست اما در کنار انیمههای سالم، انیمههایی با محتویات منفی نیز وجود دارند.
🔷️🔸️چرا نوجوانان به انیمهها گرایش پیدا میکنند؟
نوجوانی از حساسترین دورههای زندگی است. از نظر علم روانشناسی در این دوره تغییرات گستردهای روی میدهد و شخصیت و هویت افراد شکل میگیرد. به عنوان نمونه بارز این تحولات میتوان بروز عواطف و هیجانات شدید را ذکر کرد که ناشی از تغییرات فیزیولوژیکی و هورمونی دورهی نوجوانی است. نوجوانان به ماجراجوییها علاقه نشان میدهند و از طرفی دیگر به مطالب عاشقانه گرایش پیدا کند.
برخلاف بسیاری از رسانهها، انیمه غالباً به گروه نوجوان میپردازد. بسیاری به اشتباه محتوای نوجوانانه و کودکانه را یکی میکنند که حاصل آن اغلب بیبهرگی قشر نوجوان از محتوای مناسب سن اوست. دستاورد تحسین برانگیز انیمه نیز همین است که دچار این اشتباه نمیگردد و دقیقاً روی همین گروه سنی حساب باز میکند. گردش داستانی جذاب حول محور شخصیتهای نوجوان و طراحی بهخصوص انیمهها موجب میشود نوجوانان مجذوب انیمه شوند. (لازم به ذکر است تمام انیمهها برای گروه سنی نوجوان تولید نمیشوند.)
در این دوره میل جنسی هم در نوجوان شکل میگیرد. نوجوان طبیعتاً دنبال راهی برای پاسخ به این میل است؛ بنابراین امکان ابتلای وی به انحرافات بسیار بالاست. بسیاری از نوجوانان انیمهبین، دچار انحراف میشوند و سراغ انیمههای جنسی میروند. آنچه هم ما قصد داریم تببین کنیم همین موضوع است.
ابتدا باید ببینیم چرا در انیمه، همجنسگرایی مردان بیش از سایر انحرافات داغ است؟
فارغ از جنسیت امکان ابتلای افراد به این انیمهها وجود دارد اما نباید از این غفلت کرد که شمار زیادی از مخاطبان انیمه را دختران نوجوان تشکیل میدهند. نگاه ابزاری و بعضاً تحقیرآمیز برخی انیمهها نسبت به جنس مونث سبب آزردگی این مخاطبان میشود. همینطور باید توجه داشت هر انسانی میل جنسی دارد و هر جنسیت فطرتاً به جنس مخالف خود جذب میشود. (گرچه ممکن است گاهی این میل تحت تاثیر شهوات نسبت به کودکان، خود، همجنسان یا حتی حیوانات بروز کند)
از این رو مخاطب مونث عموماً به انیمههایی تمایل پیدا میکند که مربوط به امور جنس مخالف است. درنتیجه اقبال به انیمه های همجنسگرایانهی دخترانه میان دختران کمتر است و دختران در حوزهی همجنسگرایی بیشتر به انیمههایی علاقه نشان میدهند که روابط یا همجنسگرایی مردان را به تصویر میکشد. (و برعکس پسران در این خصوص دچار انحراف شده و برای پاسخ به میل جنسی به انیمههایی رو میآورند که همجنسبازی زنان را نشان میدهد؛
البته در این خصوص باید به انیمه مستهجن دیگر نیز اشاره کرد اما از حوصلهی این مطلب خارج است.)
مخاطب مستقیماً به سوی انیمههای جنسی کشیده نمیشود بلکه نخست مراحلی را پشت سر میگذارد؛ یکی از این مراحل علاقه به ژانرهای دختران جوان است. این گروه از انیمهها بیشتر بر کثرت شخصیتهای مذکر جذاب و شرح روابطی اغراقآمیز میان آنها میپردازد که زمینهی گرایش مخاطب به گامهای بعدیست.
⚠️ برای درک بهتر وجه منفی ماجرا بهتر است به این حقیقت اشاره کنیم که جنس مونث بیشترین تاثیر فرهنگی را بر جامعهی خود دارد؛ درواقع زنانند که جامعه را میسازند و فرهنگ آن را تداوم یا تغییر میدهند. از اینسو، رو آوردن دختران به این قبیل انیمهها در ترویج و عادیشدن همجنسبازی تأثیر عمیق دارد.
🔷️🔸️شکلگیری پیشزمینه
اگر بخواهید مطلبی را به والدین خود بگوئید و احتمال مخالفت آنها میرود، رک و پوستکنده سراغ لُبّ کلام نمیروید، بلکه مطلب را گامبهگام بیان کنید تا حساسیت طرف مقابل کاهش یابد.
یکی از اصول مهم در تحمیل نظر خود بر دیگران، ساماندهی پیشزمینه است. شما نمیتوانید بیمقدمه نظر خود را مقبول دیگران قرار دهید؛ بخصوص هنگامیکه این نظر، در اذهان عمومی جوامع مختلف نوعی ناهنجاری و انحراف تلقی شود.
بنابراین در نخستین گام میباید برای نظر خود مقدمهای حسابشده در ناخودآگاه مخاطب ایجاد کنید و میزان صراحت را به تدریج افزایش دهید تا به هدف مورد نظر شما برسد. درغیر اینصورت احتمال بروز واکنش و مخالفت از سوی مخاطب میرود.
انیمه نیز در خصوص عادیسازی همجنسبازی، مستقیماً و بیپرده اصل مطلب را مقابل مخاطب نمینشاند. برای رسیدن به هدف نهایی نیاز به فرایندی تدریجیست که طی آن میزان حساسیت مخاطب مرحله به مرحله کاهش یافته و در نهایت اصل مطلب را خواهد پذیرفت. بنابراین، ضمن توضیح این روند مثالهایی را جهت درک بهتر ماجرا برای شما قرار خواهیم داد.
مثال اول: شخصیتها مشغول کمک کردن به فرد محور هستند که چگونه بازیگری در نقش یک فیلم عاشقانهرا خوب انجام دهد. به این نتیجه میرسند که فرد مذکور ابتدا باید این حالت را تجربه کرده باشد. بنابراین دنبال خاطره و مصداقی در زندگی فرد میگردند که این حس را داشته است.
در اینجا فرد به پسری که قیافهای دخترانه دارد، رو میکند و تقریباً چنین چیزی میگوید: "مدتها پیش با دختری ملاقات داشتم و ازش خوشم اومد، شبیه تو بود."
البته مخاطب مسلماً فصل اول این انیمه را که حاوی فلش بک میباشد دیدهاست و خوب میداند که آن شخص، دختر نبوده بلکه همین پسریست که در اینجا با او صحبت میشود و در کودکی با این شخصیت بازی کردهاست.
با توجه به گزارههای فوق، سازنده بسیار زیرکانه این دیالوگ را طراحی کردهاست تا یک پیش فرض از همسر قرار دادنِ یک همجنس در ذهن مخاطب شکل بگیرد. البته در مراحل جلوتر که ذهن مخاطب آمادهتر است، دیگر خبری از پسرهایی با ظاهر دخترانه هم نیست و قضیه به نحو آشکارتری برای مخاطب مطرح میشود.
در نمونهی دوم به انیمهای با حال و هوای کودکانه اشاره میکنم:
یکی از شخصیتهای داستان برای فرار از سرما دنبال راهی میگردد. راههای مختلفی را بررسی میکند و پیشنهاد دیگران را جویا میشود. شخصیت دیگری چنین پیشنهادی میدهد: "بیاین لباس هامونو در بیاریم و هم رو بغل کنیم تا گرممون بشه!"
سوال اساسی اینجاست که این دیالوگ در یک محتوای طنز کودکانه که حتی صحنههای نامناسب معمول میان انیمهها را هم ندارد، دقیقاً چکار میکند؟!
بسیار سادهلوحانه است اگر بپنداریم این دیالوگ کاملاً اتفاقی و بیمنظور اینجا و دقیقاً بین دو شخصیت همجنس رد و بدل میشود. از این گذشته، اصلاً چه کسی برای گرم شدن چنین پیشنهادی میدهد؟!
چنانچه در مثالهای فوق عیان بود، برخی انیمهها به گونهای نامحسوس ذهن مخاطب را برای پذیرش یک مطلب آماده میکنند و آن مطلب در اینجا "همجنسگرایی" است.
⚠️ هرچند اینجا به مبحث همجنسگرایی اکتفا میکنیم، اما موضوع اصلی ترویج انحراف به عنوان یک مجموعهی کلیست. لذا بیشک انیمههایی که به ترویج سایر انحرافات میپردازند نیز مذمومند. ( ان شاءالله بعداً بهطور مفصل در چند مطلب جداگانه به بررسی انواع انحرافات در انیمه و آثار مخرب آن بر مخاطب -که متأسفانه متوجهش نیست- خواهیم پرداخت)
🔷️🔸️نخ اول ضرر نداره!
پروژهی ترویج انحراف در انیمهها با سایر رسانههای مشابه تمایزی اساسی و خطیر دارد. در سایر رسانهها اغلب تنها با نشر مطالب مستهجن روبهرو هستیم -که در مواردی همین سبب بیزاری مخاطب میشود- اما در خصوص انیمه با رویکرد متفاوتی مواجهیم. مخاطب در اینجا صرفاً یک ویدیو یا تصویر مستهجن تحویل نمیگیرد، بلکه با یک انیمهی عادی روبهروست که در خلال یک داستان جذاب و گیرا، مفاهیم همجنسگرایانه را در ذهن مخاطب نهادینه میکند.
اثر منفی چنین چیزی بسیار فراتر و عمیقتر است چراکه مخاطب علاوه بر ابتلا به انحرافات، دست به توجیه میزند و متعصبانه دلیلتراشی میکند. اگر از فرد مبتلا به فیلمهای مستهجن دلیل ادامه کارش را بخواهید چه خواهد گفت؟ وقتی همین سوال را از مخاطب انیمههای همجنسگرایانه بپرسیم، احتملاً پاسخهای متفاوتی تحویل میگیریم.
در این حالت فرد از داستان جذاب از شخصیتهای دوستداشتنی و گرافیک عالی دلیل میآورد؛ انیمه دلایل گوناگونی برابر مخاطب قرار داده که او را به ادامهی کار ترغیب میکند. چنین فردی دیگر مخاطبِ محتوای جنسی بودن را برای خود "انحراف" نمیشمارد و حتی این باور در او پدید میآید که همجنسبازی چیز بدی نیست.
این مسئله را در مقام مثال میتوان مشابه گرایش نوجوانان به مواد اعتیادآور نظیر سیگار دانست. وجه تشابه این دو مقوله هم این است که فرد متوجه اثر مخرب این انحراف نیست یا آن را برای خود بد تلقی نمیکند؛ حتی اغلب اوقات اصرار دارد اثر مخرب آن را نیز انکار نماید.
برخی انیمهها مانند همان نخ اول سیگارند که رسانه به نوجوان پیشنهاد میکند. این دست انیمهها حاوی محتوای آشکار جنسی یا همجنسبازی نیستند اما موضوعاتی را پیش میکشند که ذهن مخاطب را برای پذیرش آن آماده میکند.
🔷️🔸️آیا اینها همجنسگرا هستند؟
قدم دومی که انیمه جهت عادیسازی همجنسگرایی برمیدارد، معرفی رفتارهای عادی با اسم رفتارهای همجنسگرایانه است. برای مثال حساس کردن مخاطب به دوستیها و صمیمیتهای عادی، بغل کردن و سایر رفتارهایی که میان دو فرد صمیمی میتواند رخ دهد. چنانچه به تدریج در ذهن مخاطب غیرعادی جلوه کند و به این رفتارها حساس شود.
ازین پس ناخودآگاه مخاطب منتظر است چنین رفتار هایی میان دو شخصیت همجنس بروز کند تا از خود بپرسد: آیا اینها همجنسگرا هستند؟! مخاطب در فرایندی تدریجی به این سمت رانده میشود که با دیدن یک رابطهی صمیمی بین دو همجنس، دچار شک و تردید شود و گمان کند این صمیمیت عادی نیست.
گاهی نیز چنین مسائلی در انیمهها مطرح نمیشود اما ذهن مخاطب به نحو دیگری سازمان مییابد و به تدریج شکلگیری نگاهِ جنسی به محیط پیرامون آغاز میشود.
شیپ از لفظ Relationship به معنای " رابطه " گرفته شدهاست. در خصوص انیمه و سایر رسانهها این لفظ وقتی بکار میرود که بخواهیم یک رابطه را بین دو شخصیت تعریف کنیم. این روابط که دارای مراتب مختلفیست عموماً در ذهن و خیالات خود مخاطب شکل میگیرد و در اکثر مواقع به برداشتهای همجنسگرایانه دامن میزند.
به این مثال توجه کنید:
فردی درحال عوض کردن لباس است (بالاتنه) در اینحال فرد دیگری در را باز میکند. فرد اول به او میگوید:" نگاه نکن! مگه همجنسگرایی؟! "
هرچند ادب حکم میکند که نگاه نکند اما به جملهی دوم دقت کنید: "مگه همجنسبازی؟" اینجا با یک جملهی غیرمعمول طرفیم. چرا باید کسی چنین چیزی بگوید؟ روشنتر بگویم، اصلاً کسی به چنین چیزی فکر نمیکند، بلکه اینجا درحال کد دهی به مخاطب است که: اگر چنین چیزی دیدی بدان طرفین همجنسباز هستند. حتی اگر این دیالوگ واقعاً اتفاقی بوره باشد ، اما فرامتنهایی که از این دیالوگ وارد ذهن مخاطب میشود غیرقابل انکار است. (فرامتن پدیدهای خارج از کنترل نویسندهاست؛ یعنی شاید گاهی خود نویسنده متوجه نباشد دارد چه میکند، اما نتایج کار نویسنده بر دیگران اجتناب ناپذیر است)
جالب است فرد دوم در جواب میگوید:" من اگه همجنسباز بودم میرفتم یه پسر خوشگل پیدا میکردم. " کددهی واضحتر از این؟ به مخاطب میگوید هنگام مواجههی دو همجنس به ظاهرشان نگاه کن، اگر ظاهر جالبی داشتند پس همجنسبازند؛ اصلاً چه دلیلی دارد پسری با پسر دیگر که ظاهر زیبایی دارد دوست باشد؟ حتماً همجنسگرا هستند. (باید باشند! اگر هم نبودند برایشان شیپ بساز و تصور کن که هستند!) جالبتر اینجاست که حتی در ژانرهای این مثال خبری از ژانرهای همجنسگرایانه و امور مربوطه نیست بلکه این مکالمه در جایی رخ داده که محتوای عادی شمرده میشود!
در انیمههایی که عموماً برای دختران جوان تولید میشود شاهد چنین مسائلی هستیم. دختران معمولاً بخاطر وجود شخصیتهای فراوان مذکر به این ژانر انیمه علاقه نشان میدهند. این ژانر در خلال موضوعات و داستانهای خود، روابط عجیبی را هم بین شخصیتها -که همجنساند- به تصویر میکشد.
برای مثال زندگی کردن دو همجنس با هم؛ یکی نوزده ساله با قیافهی مردانه و دیگری شانزده ساله با قیافهی دخترانه. اینجا سوالی به تدریج در ذهن مخاطب بروز میکند: کدام دو نفری با این ویژگی که نسبت خانوادگی ندارند با هم در یک خانه زندگی میکنند؟ ذهن مخاطب متوجه یک مسئلهی غیرمعمول میشود و دنبال رفتارهای شکبرانگیز میگردد و حتی ممکن است برخی رفتارهای عادی را هم طور دیگری برداشت کند.
در همین اینکه شاهد رابطههایی غیرعادی میان دو شخصیت مذکر هستیم. این روابط مخاطب را کنجکاو میکند و هر لحظه این سوال بیشتر در ذهن مخاطب مورد توجه واقع میشود:" آیا اینها همجنسگرا هستند؟" در اینجا یکی دیگر از شخصیتهای داستان جلو میآید و خطاب به آنها میگوید:" رفتار شما مثل عاشق و معشوق هاس. " این دیالوگ دقیقاً پاسخی برای سوال مخاطب است:" بله، آنها همجنسگرا هستند!"
🔷️🔸️این روابط غیرعادی نیست!
در گام دوم شاهد معرفی رفتار های عادی با عنوان رفتار های همجنسگرایانه بودیم که همپای دیالوگها و عوامل دیگر ذهنیت جدیدی در مخاطب میساختند. در قدم دوم هدف غیرعادی جلوه دادن رفتارهای عادی بود اما در گام سوم؛ مجموعهای از رفتارهای غیرعادی به پروژه میپیوندد. حالا به مخاطب القا میشود که هيچکدام این رفتارها از اول هم غیرعادی نبوده و شما بودید که تصوری نادرست داشتید. در قدم سوم تلاش بر این است که مرز میان رفتارهای عادی و همجنسگرایانه در ذهن مخاطب کاملاً محو شود، هردو را از یک مقوله تلقی کند و روی آنها اسم "صمیمیت" بگذارد.
میتوان به شکلهای نامعمول و عجیب بغل کردن، اشکال نامأنوس دست هم را گرفتن، وابستگیهای غیرطبیعی دو همجنس، واکنشهای عاطفی اغراق آمیز و مشکوک و... اشاره کرد. در این مرحله مورد مهمی در دستور کار قرار میگیرد تا ریشهای ترین ذهنیت افراد را هم به چالش بکشد. جا زدن مقولهی " دوستداشتن و محبت " جای همجنسبازی. از این پس دیگر " همجنسگرایی " بهطور آشکار مطرح میشود، قبح آن از بین میرود و همجنسگرایی به عنوان یک پدیدهی طبیعیِ رایج به مخاطب معرفی میشود.
به مثال دقت کنید:
با حال و هوای غمگین و عاطفی، مخاطب غرق داستان میشود و در فضایی متأثر کننده، شخصی درحال درد دل با دیگری میگوید:" اینکه کسیکه دوستش دارم جنسیتش با من یکیه، خیلی چیز عجیبیه؟ "
در اینجا اتفاقی در ذهن مخاطب رخ میدهد؛ او به فکر فرو میرود و با خودش میگوید:" راست میگه ها! دوست داشتن که ربطی به جنسیت نداره." یا "اصلاً چرا باید دوست داشتن و محبت به کسی رو بد بدونیم؟" یا " چرا فکر میکنیم که دو تا همجنس نمیتونن هم رو دوست داشته باشن؟ "
انیمه برای رسایی هرچه بیشتر مقصودش دست روی یک عامل خطیر در نوجوان میگذارد و آن هم " احساسات " است. احساسات در نوجوانی بروز شدیدی دارند و حالات هیجانی نوجوانان نیز به سرعت تغییر مییابد. انیمه هم از این مسئله بیشترین استفاده را میکند.
مغالطهی " توسل به احساسات " در خلال انیمههای همجنسگرا به وفور دیده میشود. در این مغالطه فرد بدون ذکر دلایل عقلانی، از عواطف مخاطب برای تایید یا رد هدف مورد نظر خود استفاده میکند؛ لذا در این گروه انیمهها شاهد صحنههای عاطفی، غمگین، تأثر انگیز و... بسیاری هستیم که میخواهد ذهن مخاطب را به یک جمعبندیِ از پیش تعیینشده برساند.
در برخی موارد، وقتی مسئلهی همجنسگرایی مطرح میشود فلش بکی به یک گذشتهی تلخ خواهیم داشت. شخصیت همجنسگرایی فردی مظلوم و سختیکشیده به تصویر در میآید که روی خوش زندگی را -که در اینجا رسیدن به روابط همجنسبازیست- هرگز ندیدهاست. جرم او فقط این است که میخواسته به این مقصود برسد؛ پس نباید او را سرنش کرد. (نمونهی مشابه را در نقد " تطهیر دروغین " شاهد بودیم: فرد گذشتهی تلخی داشته، پس تمام اعمال غلط او در آینده موجّه است!)
در این بین، دیالوگ طرف مقابل میتواند اینها باشد:" نه! این اصلاً غیرعادی نیست؛ اتفاقاً خیلی طبیعیه که کسی همجنس خودش رو دوست داشته باشه." یا " تو غیرعادی نیستی و نباید بخاطر کارهایی که میخوای بکنی احساس گناه داشته باشی." یا " مهم اینه که تو به کسی صدمه نمیزنی و فقط میخوای به کسی که دوستش داری برسی. "
به تک تک جملات بالا خوب دقت کنید. اینها صرفاً نمونه و مثال نیست، بلکه جزو اساسیترین شبهاتیست که در انیمههای همجنسگرا مطرح شده تا نگرش مخاطب را دگرگون کند. انیمه دارد به مخاطب میگوید:" همانطور که دختر و پسر حق دارند هم را دوست داشته باشند، دو پسر هم میتوانند هم را دوست داشته و به هم عشق بورزند و این اصلاً غیرطبیعی نیست. " لازم به ذکر است انیمه حتی در اینجا که روابط دختر-پسری را پیش میکشد، منظورش بحث مشروعیت ازدواج با جنس مخالف نیست بلکه مقصود همان روابط غلط نظیر دوست دختر/دوست پسری و رل زدن و روابط نامشروع و انحرافات دیگر است.
اما انیمه به این حقیقتِ پنهانشده اشاره نمیکند که اساس این روابط نامشروع -چه طرفین آن دختر و پسر باشد چه دو همجنس- غلط است و انحراف بهشمار میرود.
گفته شد اینکه دو پسر همدیگر را دوست داشته باشند چیز عجیب و بدی نیست. مخاطب هم خوب میداند که این سخن درست است و جای بحثی نیست. اما این دوست داشتن با صورت حقیقیاش تحویل مخاطب داده نمیشود، بلکه نخست توسط انیمه رنگ و لعاب همجنسگرایانه میگیرد. چنانچه اشاره کردیم، دوست داشتن و صمیمی بودن در اینجا مترادفِ همجنسبازی قرار گرفته و یک پدیدهی جنسی تلقی میشود. به عبارت دیگر، انیمه دارد دو مقولهی مقاوت و بیربط را با هم میآمیزد تا به بهانهی پذیرفتنی بودن اولی یعنی "دوست داشتن و صمیمیت"، ذهن مخاطب، گزارهی دوم را هم که همجنسبازیست بپذیرد. این درحالیست که همجنسبازی یک انحراف اجتماعی و فساد جنسی و گناه کبیره است و هیچ ارتباط حقیقی با مباحث صمیمیت و محبت ندارد. چه بسا حتی فکر کردن به موضوعات همجنسگرایانه برای دو فرد که به مقدار زیاد صمیمی باشند ناخوشایند و آزارنده است. در این مرحله انیمه میخواهد ذهن مخاطب را بهطور اساسی سازماندهی کند تا دیگر هیچ مرزی میان مفاهیم "محبت و صمیمیت" با "همجنسگرایی" در ذهنش باقی نماند و این دو مقولهی مجزا و بیربط را کاملاً یکی تصور کند.
از طرف دیگر این تصور که یک همجنسگرا به دیگران صدمه نمیزند کاملاً غلط و غیر علمیست. برای نمونه میتوان به عوارضی اشاره کرد که میان خود طرفین رابطهی همجنسگرایی رخ میدهد؛ بیماریهایی نظیر Gay bowel syndrome و Proctitis دو نمونهی عوارض ناشی از روابط جنسی میان همجنسها میباشد.(میتوانید به "بیماریهای آمیزشی و ناتوانیهای جنسی"، ص ۹۰ تا ۹۲ رجوع کنید.)
در گامهای بعدی رفتارهای علنیتری نظیر بوسیدن همجنس هم مطرح میشود. (مسلماً شکل و قصد بوسیدن در اینجا با موارد روبوسی در زندگی عادی زمین تا آسمان فرق میکند!) اکنون مخاطب اعمالی که در روابط مثلاً عاشقانه و روابط غلط دختر-پسری (رل زدن) روی میدهد را میان دو پسر مشاهده میکند.
تاثیر عوامل روانی بر رفتار و نگرش فرد آن هم در دوره نوجوانی بسیار بالاست. ترویج این تفکر علاوهبر آنکه روابط میان افراد را در جامعه بیش از پیش سست و کمرنگ میکند -با ترس از اینکه این روابط توسط دیگران چطور برداشت میشود؟- ذهن افراد را هم به این جمعبندی میرساند که محبتکردن و صمیمی بودن را همان تمایل جنسی بدانند. حتی در مواردی مخاطبین این دست انیمهها با تعمیم دادن این نگرش به زندگی خویش، خود یا افرادی در زندگی روزمره را همجنسباز میپندارند.
🔷️🔸️چرا همسر باید جنس مخالف باشد؟
زندگی را همچون پازل ناقصی در نظر بگیرید؛ چنانچه قطعات این پازل همه یک شکل باشند هیچوقت قادر به تکمیل آن نخواهیم بود. یکی از مهمترین الزامات برای تکمیل این پازل وجود قطعات متفاوت و متمایز است، درست مثل تفاوتهای زن و مرد (اعم از تفاوتهای ظاهری و باطنی).
لذا نکتهی مهم دیگری که انیمه از مخاطب مخفی میکند جایگاه خاص همسر است. تشکیل خانواده عامل ویژهای در تاریخ زندگی بشر بوده و هست. انسان هرکسی را نمیتواند همسر قرار دهد و اصولاً هرکسی را همسر خود قرار دادن اصلاً با فطرت انسان و هدف تشکیل خانواده سازگار نیست. دو همسر برای تکمیل این پازل الزاماً میباید دارای تفاوتهایی بنیادی باشند تا نقوص هم را پر کنند. دو همجنس هرچقدر هم متفاوت باشند اما از نظر فطری، جسمی، روانی، روحی و... دارای ویژگیهایی نسبتاً یکسانند و نمیتوانن خلاء همسر را در زندگی طرف مقابل پر کنند. بنابراین، یکی از عواملی که حکم میکند همسر تنها باید جنس مخالف باشد، تفاوتهای میان زن و مرد است. از این رو روابط همجنسگرایان صرفاً جنبهی جنسی مییابد درحالیکه رابطه مشروع زن و مرد چنین نیست.
افزون بر این، تحقیقات نشان داده است که در عمل همجنسبازی، چون طرفین متناوباً نقشِ غیرهمجنسِ خود را بازی می کنند، دچار عادات و شخصیت جنس مخالف می گردند و این یعنی درگیر شدن با هویتی دوگانه که عدم تشکیل هویتی واحد، سرچشمه بسیاری از رفتارهای بیمارگونه و اختلالات روانی است. افراد همجنسگرا خود را مرد یا زن کامل نمیدانند لذا احساسات طبیعی آنها دچار نقص و تضاد میشود و تدریجاً به انزوا و بیگانگی از اجتماع و سپس بیگانگی از خویشتن رو میآورند، و گرفتار تضاد پیچیدهی روانی میشوند و اگر به اصلاح خویش نپردازند به بیماریهای جسمی و روانی مختلفی از جمله افسردگی، اضطراب، مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی و دیگر انحرافات اخلاقی گرفتار میشوند. (تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۲۵۷.)
به همین صورت در برخی از این انیمهها نیز با چنین مسائلی مواجهیم. ذهن مخاطب اینطور جهت میگیرد که یکطرف این رابطه باید سلطهگری کند. در عین حال، طرف دیگر شخصیتی پست و حقیر پیدا میکند و با دیدی ابزاری بدو نگریسته خواهد شد. به نحوی که مخاطب فرد دوم را وسیلهای مییابد که مالک آن فرد اول است که از جمله اثرات مخرب یکسان بودن یا یکسان دانستن دو همسر بهشمار میرود. این درحالیست که همین موضوعات در یک رابطهی صحیح و مشروع میان زن و مرد وجود ندارد چراکه طرفین مکمل هماند.
ناگفته نماند حتی گاهی شخصیت سلطهپذیر ظاهر زنانه دارد و لباسهای زنانه میپوشد. این گویای آن است که خود مبلغان هم خوب میدانند که دو قطعه پازل یک شکل هرگز مکمل هم نخواهند بود اما از آنجا که حاضر به بیان حقیقت نیستند، حقیقت را پشت همین مسائل و توجیحات مخفی میکنند.
⚠️ توجه: برخی به اشتباه گمان میکنند وقتی از تفاوت زن و مرد سخن میگوییم، قصد داریم سلطه و برتری یکی بر دیگری را نتیجه بگیریم؛ درحالیکه این تفاوتها برای تداوم زندگی بشر است و ارتباطی با خود برتر پنداری و سلطهگری ندارد. در حقیقت رویکردهای مردسالاری و فمنیسم هر دو دچار یک اشتباه عمیق فکری هستند.
رویکرد هایی که برتری یک جنسیت بر جنسیت دیگر را به دنبال میآورند، با یک نگاه صفر و صدی به تفاوتهای زن و مرد مینگرند و از وجه مشترک آنها غافلند. در نتیجه تفکیک جنسیتی را حتی به سطوح مشترک هم میکشانند و یک جنسیت را از حقوق حقیقی خود محروم میسازند.
فمنیسم، برعکس این رویکرد، تمام تفاوتهای میان زن و مرد را انکار میکند و با یک نگاه صفر و صدی دیگر، زن و مرد را مطلقاً عین هم تصور میکند. این نگاه شاید در ظاهر مشکل پیش را حل کرده باشد، ولی مشکلات و مسائل جدیدتری را به وجود می آورد و جامعه را دچار انحرافات و کژروی های جدیدی میسازد که از جملهی آن بیزاری از ازدواج یا بروز همجنسگراییست.
دیدگاه صحیح و منطقی ، توجه تو أم و همزمان به تفاوتها و اشتراکات است که یک زندگی مطلوب را برای افراد ممکن میکند. درواقع آنچه که موجب میشود زن و مرد بدون سلب حقوق از دیگری کنار هم زندگی کنند همین است که تفاوتهای یکدیگر را در کنار شباهتهای هم ببینند و مثل فمنیسم و مردسالاری دچار نگاه صفر و صدی نشوند.
🔷️🔸️ حرکت مخاطب به سمت محتواهای جنسی:
تجربهی نخ اول، فرد را مجذوب و مسحور خود میکند. موضوعی جدید که شاید تابحال به آن توجه نکرده باشد، طراحی فوقالعاده، شخصیتپردازی حرفهای، صداگذاری و آهنگسازی ماهرانه و داستان جذابی که مخاطب را اغوا میکند تا بدون بروز حساسیت به وجه همجنسگرا به دیدن این دست انیمهها ادامه دهد.
فرد به سوی نخهای بعدی میرود و انیمههای دیگری با این مضمون جستجو میکند ولی دیگر این چند نخ کفایت نیست. پس از گذشت مدتی مخاطب حس میکند به موضوع علاقه پیدا کرده و باید به مرحلهی جلوتری قدم گذارد. بخصوص که در اینجا -برخلاف سایر انیمههای انحرافی- خبری از تحقیر جنسیت مخاطب که در این حوزه اکثراً مونث هستند، نیست و مخاطب با آسودگی بیشتری در انحراف پیش میرود.
مرحلهی جدیدی که فرد وارد آن میشود، انیمههای جنسی همجنسگرایانه است. در این سطح، به تدریج آن چهره جنسیِ همجنسگرایی هم در اختیار مخاطبان قرار میگیرد. با این تفاوت که ذهن مخاطب کاملاً درگیر شده و قضیه را پذیرفتهاست. ازین پس فرد دیگر از پذیرش انحرافات بعدی ابایی ندارد. این دست انیمهها خودِ روابط و عیاشیهای نامشروع را -که در برخی گامهای قبل نیز رونمایی شده- تحویل مخاطب میدهند.
از اینجا به بعد مخاطب همچون مخاطب فیلمهای مستهجن به دیدن همان محتوا میپردازد با این تفاوت که در انیمه عوامل بسیاری در کنار محتوای مستهجن قرار گرفتهاست تا مخاطب را پای کار نگه دارد. متأسّفانه بسیاری نیز از این طریق به ارضای جنسی خود میپردازند(خود ارضایی).
اگر ارضای انحرافات توسط این انیمهها تداوم یابد، فرد از نگاه سالم در زندگی محروم میماند و نگاه جنسی را به اجزای مختلف زندگی تعمیم میدهد. در نتیجه خواسته یا ناخواسته موجب عادیسازی و ترویج همجنسبازی در جامعه میگردد. علاوهبر این، اینکه مخاطب برای پاسخ به میل جنسی خود به انیمههای جنسی عادت میکند، آثار مخرب روحی و جسمی صدمات شدید برای آیندهی فرد دارد؛ گرچه اکنون احساس لذت کند و این انحراف را مخرب نداند.
🔸️ شاید در مقام مثال بتوان این اعتیاد را شبیه اعتیاد به مخدرهایی نظیر کاکوئین دانست که با ایجاد نشاط کاذب درون فرد او را به اعتیاد و تداوم مصرف مخدرها سوق میدهد.
🔷️🔸️این انحراف نیست!
مخاطب حالا خوب میداند گرفتار چه چیزی شدهاست. او خود هم ابتلایش به انحراف را احساس میکند و دچار آزردگی خاطر میگردد اما به سبب علاقه و اعتیادی که به این انیمهها یافته، همچنان به دیدن آنها میپردازد. در این حال، وضعیتی برای فرد پیش میآید که در علم روانشناسی آن را " ناهماهنگی شناختی " مینامند. ناهماهنگی شناختی به حالتی اطلاق میشود که در آن فرد دارای دو شناخت همزمان و متناقض است؛ میداند این کار بد است، اما همچنان انجامش میدهد. در نتیجه احساسی آزاردهنده و ناخوشایند در فرد پدید میآید که به دو روش قابل حل است.
🔸️۱- یا با تغییر رفتار مطابق با شناخت و ترک عمل؛ یعنی فرد باید تصمیم بگیرد دیگر سراغ این نوع انیمهها نرود.
این گزینه گرچه برای فرد سخت و دشوار است -بخصوص کسانی که مدت زیادی مخاطب انیمههای همجنسگرایانه بودهاند- اما اگر تحقق پذیرد، پس از مدتی فرد به آرامش خاطر میرسد و آیندهی بهتری خواهد داشت.
🔸️۲- تغییر شناخت مطابق با عمل؛ یعنی فرد "بد" بودن و "انحراف" بودنِ کارش را انکار کند و به خود بگوید کاری که میکنم انحراف نیست. در این حالت فرد ناگزیر به توجیهاتی برای اقناع خود یا دیگران رو میآورد؛ نظیر:
این انیمهها هرچند منحرفانهاند اما من را سرگرم میکنند، این انیمه داستان زیبایی دارد حالا کنار این داستان یکم انحراف چه عیبی دارد، این انحراف نیست، بلکه سبک مورد علاقهی من است، سلیقهی من اینطور است و باید به سلایق دیگران احترام گذاشت و...
در صورت انتخاب گزینه دوم، فرد شاید در حال حاضر بخاطر رهایی از وضعیت ناهماهنگی، احساس آرامش کند اما روزبهروز انحراف و اعتیاد او شدیدتر خواهد شد و آثار فوقالعاده مخربی در زندگیاش برجا خواهد گذاشت.
🔷️🔸️بررسی همجنسگرایی ژنتیکی:
با وجود تمام موارد فوق و استدلالهای موثق، برخی بحث "همجنسگرایی ژنتیکی" را پیش میکشند. باید اشاره کنیم که چنین چیزی نه تنها هیچ زمینهی اثبات شدهی علمی ندارد؛ بلکه در تحقیقات جدید به اثبات علمی-تجربی رسیدهاست عاملی ژنتیکی که مستقیماً منجر به بروز همجنسگرایی شود هرگز وجود خارجی نداشتهاست.
ممکن است برخی تحت تاثیر مطالبی که توسط مبلغان همجنسبازی منتشر میشود برخی تمایلات و رفتارهای خود را، بخصوص در دوره کودکی " گرایش به همجنس " تعبیر کرده باشند اما بد نیست بدانید از نظر علم روانشناسی گرایشات فرد به همجنسان خود در یک محدودهی زمانی در کودکی، طبیعیست و ارتباطی با همجنسگرایی ندارد. البته مسلماً این گرایش، جنسی نیست اما در همجنسگرایی بحث از گرایش جنسی و میل به ارتباطات و عیاشیهای جنسی با همجنس است که بیتردید یک انحراف و اختلالِ غیرقابل توجیه اما قابل حل میباشد.
⚠️برخی از عواملی که میتواند سبب تمایل فرد به همجنسبازی شود، عبارتاند از:
۱-قانع نبودن از ارضای نیاز جنسی بوسیله ی جنس مخالف (همسر)
۱- دوستی های بی حساب نسبت به هم جنس.
۳- ارتباط زیاد با افراد هم جنس زیبا یا توجه بیش از حد به تصویر آنان.
۴- زندگی دسته جمعی افراد هم جنس؛ مانند زندگی در پادگانها و خوابگاههای مدارس و دانشگاهها
۵- محیطهای خانه، مدرسه و... که آلوده باشد.
۶- آزادی فردی در ارتباط، معاشقه و شوخی با هم جنس.
۷- تماس جسمی با هم جنس
۸- زیاد نشستن در توالت.
۹- نارضایتی از تجربهی جنسی گذشته با جنس مخالف
۱۰- ارتباط ضعیف با پدر
⬅️افزونبر این مطالب، عوامل مختلفی در گرفتاری یک فرد به همجنسگرایی دخیلاند و نمیتوان همجنسگرایی صرفاً وابسته به همین عوامل دانست. آنچه که مسلّم میباشد، این است همجنسگرایی یک پدیدهی فطری و انتسابی نیست که فرد نتواند آن را کنترل و درمان کند.
⚠️ همجنسگرایی، همجنسبازی و همجنسخواهی هر سه معادل واژه Homosexuality هستند (در حقیقت یک مقوله اند)
حال اینکه چرا در ایران برخی اصرار دارند اینها را متفاوت جلوه دهند خودش جای بحث دارد...
⚠️برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص همجنسگرایی میتوانید به منابع زیر مراجعه نمایید:
-https://www.mashreghnews.ir/amp/157101/ (خبر یافت نشدن ژن همجنسگرایی حتی توسط رسانههای مدافع و معاند نظیر BBC نیز انتشار یافتهاست.(
-https://hawzah.net/fa/Article/View/97448/هم-جنس-گرایی-در-نگاه-عقل-و-علم
-https://hawzah.net/fa/Article/View/97436/آثار-هم-جنس-خواهی
-https://hawzah.net/fa/Article/View/99213/همجنسگرایی-بیماری-یا_انحراف_اخلاقی؟
برچسب ها :
انیمه , انیمه یائویی , انیمه ژاپنی , اوتاکو , یائویی , نقد انیمه , همجنسبازی , همجنسگرایی , anime , Yaoi , Gay , Homosexuality , انحراف , خود ارضایی , همجنس گرایی ,
|